تربیت در ساخت یک شخصیت مثبت، نقش اساسی دارد. بنابراین برای رسیدن به یک شخصیت ایده آل باید به دنبال تنها منبع مهم و با ارزش، از جمله قرآن کریم بوده که برنامه‌ای اسلامی و تنها غایت هر شخص مومن و مسلمانی می‌باشد. بی گمان وظیفه مهم هر روش تربیتی آن است که یک صورت صحیح و درستی را ترسیم کند که باید چنان باشد، صورت صحیحی که برای تصحیح اوضاع و کنترل مقیاس‌ها، دائما بدان مراجعه شود و آن صورت کامل و صحیح، عملا در جهان واقع شده است که به صورت سرمشق عملی در سیره پیامبر( صل الله علیه و سلم) متجلی و متجسم گردیده است.
مقصود ما از بیان این مطالب این است که روش‌هایی که به صورت تئوری در قرآن بیان شده است و پیامبر( صل الله علیه و سلم) به صورت عملی به اجرا رسانده است را نمایان کنیم. بنابراین برای رسیدن به یک روش مهم تربیتی، باید قرآن و سنت پیامبر( صل الله علیه و سلم) را مورد بررسی قرار داد. با توجه به اینکه در یکایک آیات قرآن نکاتی نهفته و می‌توان برداشت‌ها و تفسیرهای متعددی از آن استخراج کرد و باتوجه به اینکه هر فردی توانایی انعکاس افکار و عقاید خویش را دارد، به نظر من مهمترین روش تربیتی که می‌توان از آن برداشت کرد، تربیت از طریق بیان داستان می‌باشد. برای تربیت کودکانمان یا نونهالانمان، روانشناسان و متخصصان تربیت فرزند، بیشتر توصیه می‌کنند که هنگام خواب و وقت‌های مهم و حساس، برای نونهالان امروز، که روزی به جوانان فردا مبدل می‌شوند، داستان بخوانیم. در همان وقتی که کودکانمان خود را در قالب شخصیت‌های داستان قرار می‌دهند، تربیت شکل می‌گیرد و با توجه به این که بیمی از موضوعات قرآن از لحاظ محتوایی نیست و یا حتی بیشتر آن مربوط به بیان داستان‌های پیامبران می‌باشد، به طور غیر مستقیم باعث تأثیر جدی در تربیت و در نهایت شکل گیری شخصیتی مهم و قابل توجه افراد خواننده، تلاوت کننده و حافظان و مفسران قرآن می‌شود و همچنین نکته مهم و اساسی دیگر اینکه بیشتر این داستان‌ها مربوط به بیان داستان حضرت موسی و قوم بهانه گیر و لجوج بنی اسرائیل و نحوه‌ی رفتار آنها می‌باشد. به بیانی دیگر می‌توان گفت که شخصیت این قوم، تقریبا شبیه شخصیت یک کودک می‌باشد که تا بیشتر مورد بحث قرار گیرد بیشتر در ذهن تثبیت می‌شود. به همین دلیل گفته شده که اگر کودکی یا نوجوانی در مواردی خاص مشکل اخلاقی داشته باشد، آنقدر داستان‌های مرتبط با آن موضوع را برایش تعریف کنید تا مشکل وی برطرف گردد.
داستان باید متناسب با دوره سنی کودک باشد، حضرت موسی که شخصیت برجسته ی داستان است؛ افکار، گفتار و رفتار وی در همه ی مراحل سنی از جمله کودکی، نوجوانی و جوانی و پیری نقل حکایت شده است.
از دیگر روش‌های تربیتی، تربیت از طریق کیفر و تنبیه می‌باشد که اگر قومی طبق دستورات و فرامین خداوند اطاعت نمی‌کردند و هشدارهای هشدار دهنده و بیم دهنده نیز در طی زمان برایشان کارساز نبود، به کیفر کارهای خود می‌رسیدند و بلایی دامن گیر آنها می‌شد و از بین می‌رفتند. برای کودک نیز هر چند تنبیه را آخرین مرحله از روش‌های تربیتی قلمداد می‌کنند، اما تنبیه اگر بدنی نباشد، آن هم به نوبه‌ی خود کارساز است. برای مثال اگر کودک شما لجوج است یا بیش فعال و حرف شما را گوش نمی کند، به عنوان تنبیه، او را از کار مورد علاقه‌اش منع کنید.
همچنین با توجه به این که پیامبر در تمام طول زندگی خود الگویی عملی برای مسلمانان به شمار می‌آید، عمل به سنت‌ها( در رفتار و کردار و پندار) پیامبر( صل الله و علیه و سلم) نیز یکی از روش‌های تربیتی می‌باشد.
زندگانی پیامبر سرشار از نکات تربیتی است، از جمله پیامبر( صل الله علیه و سلم) می‌فرماید: من برای تکمیل کردن مکارم و فضایل اخلاقی مبعوث شده‌ام، یعنی تکمیل‌ترین دین، با ارزش‌ترین اخلاق را می‌توان نزد خاتم پیامبران یافت. بنابراین والدینی که می‌خواهند فرزندانشان را تربیت کنند، عاقلانه ترین کار، تربیت خود می‌باشد. یعنی اگر والدین الگوی عملی برای فرزندانشان باشند، خود به خود نونهالانشان تربیتی صحیح و اصولی خواهند داشت. اگر دقت کنیم که پیامبر به عنوان یک پدر برای مسلمانان تا چه اندازه الگو بودن عملی خود را نشان داده است، پی می‌بریم که قبل از هر چیزی تربیت والدین شرط اصلی تربیت فرزند می‌باشد. همانطور که در قرآن می‌فرماید: "خَیرُ اُمۀِ اُخرِجَت لِناس"( بهترین امتی که برای مردم پدید آمد). امتی که به جهاد می‌پرداخت، نمی‌هراسید، مشتاق مرگ بود، مشتاق رسیدن به خدا بود، امیدی لایزال در وجودش ریشه دوانیده بود، مال خود را با مال مهاجرین نصف می‌کرد و می‌بخشید، طمع دل بستن به دنیا را نداشت، زبانش به ذکر خدا می‌پرداخت و خسته نمی‌شد، در کارهای خیر از همدیگر سبقت می‌گرفتند. خواهان رضایت و دیدار متعال بودند، مال و جان خود را فدای حضرت محمد می‌کردند. همه و همه جزو ویژگی‌های امتی است که در سایه تربیت خدای متعال بوجود آمده بود که هم از نظر روح و روان و هم از نظر جسم و جان خوی تربیت را به خود گرفته بودند که این نوع تربیت شامل همه‌ی زمینه‌های زندگی می‌باشد و تربیت پیامبر منجر به تربیت امت می‌شد، در نتیجه تربیت والدین منجر به تربیت کودک می‌شود.